بیمار گُلت ، باغ هلاکت شده ، بگذر
این غمزدۀ اهل ، ملامت شده ، بگذر
تا چند توانی در رحمت مگشایی
عمرم همه بر کامِ فلاکت شده ، بگذر
یک سیب مگر چند بی ارزد !! که تماما
خلوار وجودم به غرامت شده ،بگذر!!
یک بار خوشی زد به دلش این لب بدبخت
عمری شب و روزش همه ماتم شده بگذر
این زجــــــــــــــــه ، نه فریاد که داد است
خسته نشدی ؟ خواب حرامت شده ، بگذر
تیپای همان روز ازل در نظرم هست
این ترکه دگر چیست؟ دِ ،آدم شده بگذر
"مقداد"
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر