۱۳۹۲ بهمن ۲۸, دوشنبه

اخرین آرزو


بعد از این  کز کنار تان رفتم  احتمالن بهار خواهد شد


باز بارانِ بعد هر برفی آید و دست به کار خواهد شد 

 

بوته هایی که سبز وکوچک بود  روزگاری چنار خواهد شد 


خشم جنگی که مردمانم کشت، بر همه  اشکار خواهد شد 


این رژیم هم شود چو الباقی ،سخت بر غم دچار خواهد شد


دامن این عجوزه ها هم نیز  هر کجا   لکه دار خواهد شد


بعد از این می کُشیم هر  کِرمی !!!که به ماند چو مار خواهد شد

 

شک ندارم که که سخت میکوشید ، این وطن پر تبار خواهد شد


هر سکوتی عواقبی دارد ، مال ما هم هوار خواهد شد  


روضه ها میروند و شعر می آید، بزم آواز و تار خواهد شد  


جای این شربت شکر با آب ،الکلی مزه دار خواهد شد 


ان بغل بوسه های پنهانی در عیان ها شکار خواهد شد


پشت هر کس کسی دگرخارد  منت از اهل  خوار  خواهد شد 


ریشه ها نخل بوده است اما  میوه ها تان انار خواهد شد


جای این تیره گی و این شبها مطمئنم نهار خواهد شد


ارزویم تو را فقط شادیست  نسل ما ماندگار خواهد شد

 

لیک در ضبط خاطراتی گم  این صدا هم (نوار) خواهد شد 


یادتان میرود که  او  هم بود  سهم من هم غبار خواهد شد


اسب این طرز جَنگِ شعری مقداد  وحشی و بی سوار خواهد شد


راضی ام من به این که باشی شاد گرچه شعرم به غار  خواهد شد 


چونکه  دورم دگر ز ان محفل  شادی ام   در مزار خواهد شد

 

با همه  علم این که میدانم  یوسفی از خیال  خواهد شد 


شاید این روح من سمج گشته با تو در ان قطار خواهد شد   


مقداد 


همین امروز به تاریخ درج

 تقدیم به  اهل و قبیله شعر و  همه هموطنان عزیزم

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر